حسنا حسنا ، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

تربچه

بانوی لپ قرمزی

1391/12/8 22:56
نویسنده : مامان زهرا
854 بازدید
اشتراک گذاری

سلاااام مهربون مادر

خیلی وقته برات ننوشتم. از بس که تو این مدت اتفاقای عجیب و غریب افتاده.

مامانی با همه خستگی ها و بی حوصلگی هاش داره برات یه نی نی میاره. دوست نداشتم اینطور بشه اما خدا خواست و برامون یه مهمون تازه فرستاد.

گاهی که بهت نگاه می‌کنم دلم میگیره. عذاب وجدان تمام دلمو پر میکنه که نکنه نتونم اون‌طور که باید و شاید به تو برسم و با تو بازی کنم. وقتی مجبور شدم 6 و نیم ماهگی از شیر بگیرم، دلم خیلی شکست. اونقدر که بهت زل میزدم و اشک میریختم. الان هم دلم برای شیر دادن به تو با تمام سختی‌هاش تنگ شده.

کوچولوی مامان!

چند روز دیگه 9 ماهت میشه و من مدام به خودم تذکر میدم که تو خیلی سریع داری بزرگ میشی. من باید تک‌تک این ثانیه‌ها رو به خاطرم بسپرم چون همشون جزو بهترین لحظات عمرم محسوب می‌شن.

عکسای سفر دریایی روی رودخانه اروند رو میزارم. جایی که بابا جون شهید شده.

 توی کشتی بر روی اروندرود

حسنا تو بغل بابا جونش کنار اروندرود

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تربچه می باشد